1. بیگانه (1979)
فیلم
علمی تخیلی
کارگردان: ریدلی اسکات
بازیگران: سیگورنی ویور، جان هرت، ایان هولم
فضا فقط به این نیست که به شکلی پر زرق و برق در کهکشان بچرخید، سیارات کشف نشده را بچرخانید و با زنان بیگانه با پوست سبز تند بگردید. فضا همچنین می تواند یک منظره جهنمی تاریک و کاربردی باشد – فقط یک محل کار دیگر. و در حماسه ترسناک وحشتناک ریدلی اسکات نیز چنین است، که تیمی از جوکیهای فضایی ناراضی را در برابر موجودی مجرد، آبریزش، کاملا شرور و تکنفس قرار میدهد.
بیگانه فیلمی بود که الگوی جنگ ستارگان را تغییر داد، جلوههای پیشرفته و حس یک جهان استفادهشده را حفظ کرد، اما آن را بسیار واقعیتر، سختتر و از قضا، انسانیتر کرد. نتیجه یک ماجرای خاکستری، غم انگیز و پر از تصاویر غم انگیز و ناراحت کننده فرویدی است – موجودات فالیک، تخم مرغ های تپنده، رایانه ای به نام MUTHUR، آن صحنه تولد کابوس وار… اما همچنین یک استاد کلاس در تنش سینمایی است. مخلوق هنرمند HR Giger یک کابوس گوتیک از یک دشمن است که در بیشتر زمان فیلم مخفی نگه داشته می شود و تماشاگران را مجبور می کند تا راهروهای کشتی ستاره نوسترمو را خودشان بگردند و دائماً منتظر بیرون بیایند دو دهان.
این یک فیلم خانه خالی از سکنه است که به ندرت با آن برابری کرده است، آنقدر کثیف و صنعتی است که احساس می کنیم در این سطل زنگ زده غول پیکر نیز گیر کرده ایم، در محاصره مهندسان وحشت زده، اندرویدهای پشت خنجر و هیولایی از اعماق کابوس هایمان.
2. بلید رانر (1982)
فیلم
علمی تخیلی
کارگردان: ریدلی اسکات
بازیگران: هریسون فورد، راتگر هاوئر، شان یانگ
ما آنقدر عادت کردهایم که سینما پشت منحنیهای سیاسی و فرهنگی قرار داشته باشد، که وقتی یک اثر واقعاً نوآورانه از راه میرسد، هیچکس مطمئن نیست که چگونه با آن برخورد کند. Blade Runner در اولین انتشار به عنوان یک فاجعه در نظر گرفته شد: در اینجا یک چشم انداز غم انگیز، کثیف و نئون در باران از آینده نزدیک، کامل با یک ضدقهرمان کم حرف بود که قطب نمای اخلاقی خود به نظر می رسد کمی کمتر از Replicant باشد. او مأمور شد که شرور را شکار کند.
این فیلمی است که در اولین تماشای آن، تقریباً به طرز غیرقابل تحملی خشن و تنگههراسی به نظر میرسد و در تصاویری از ظلم، زوال و استثمار باقی مانده است. تنها سالها بعد – با حمایت عظیمی از انتشار مجدد «برش کارگردان» فیلم، از صداگذاری بیهدف و پایان خوش بینظیر آن – متوجه شدیم که بلید رانر دقیقاً چه چیزی را در کنار جلوههای بصری تماشاییاش ارائه میکند. این فقط یک فیلم اکشن دیستوپیایی وحشتناک نبود، بلکه یک مراقبه در مورد معنای زندگی، اخلاق، حافظه، خلقت، تولید مثل، طبیعت، پرورش – کل شبانگ بود.
اگر دکارد هریسون فورد خودش یک Replicant است – و فیلم قویاً به این معنی است که او هست – پس چگونه هر یک از ما میدانیم که کدام جنبههای روان ما «واقعی» و کدام «خلق» است؟ اگر روباتها با روح و شفقت بیشتری نسبت به انسانها برنامهریزی شدهاند، تفاوت را چگونه تشخیص میدهید؟ و آیا این مهم است؟ Blade Runner نوعی منظره است که داستان های علمی تخیلی برای آن اختراع شد: جهان های غوطه ور دیگری که می توان برای بازتاب ترس ها، تردیدها و آشفتگی های خودمان کاوش کرد. و بی عیب و نقص موفق می شود.
3. 2001: ادیسه فضایی (1968)
فیلم
علمی تخیلی
کارگردان: استنلی کوبریک
بازیگران: Keir Dullea، گری لاکوود، ویلیام سیلوستر
فیلمی که دورترین لبه دستاورد سینمایی را خراش می دهد. استنلی کوبریک در سال 1963 و دکتر استرنج لاو فوقالعاده درخشانش، علمیترین ذهنی بود که تا به حال پشت دوربین رفته است. پس منطقی بود که او وارد یک پروسه تولید بی سابقه چهار ساله شود تا علمی تخیلی را به استانداردهای دقیق خود برساند.
نتایج خیره کننده بود: مفهومی شاعرانه و در عین حال متفکرانه توسط نویسنده افسانه ای آرتور سی کلارک، که «سپیده دم انسان» را تا مرز ناشناخته ها پل زد. مجموعه ها و طرح هایی که از نظر واقع گرایی از ناسا پیشی گرفت. و حال و هوای والس که باعث هیبت و فروش انبوه یوهان اشتراوس شد. مخفیانه، 2001… همچنین ظریفترین کمدیهای تاریک است، کمدی که جاهطلبیهای بزرگ انسانی را در برابر انگیزههای خودکار مرگبار HAL 9000 قرار میدهد. (اجرای صدای آرام داگلاس راین به عنوان ابررایانه، حیله گرانه ترین قطعه کارگردانی کوبریک است.)
این فیلم به طرز چشمگیری برای یک سرگرمی دسته جمعی پایان باز بود و حدس و گمان های زیادی را امکان پذیر کرد. در یک لحظه فرهنگی که آینده به طرز چشمگیری در دسترس به نظر می رسید، کوبریک جرأت کرد که بگوید ما برای آن به عنوان یک گونه آماده نیستیم. راه پیش رو پر از ستاره است – ما فقط به ذهن نیاز داریم که از منظره دیدن کند.