آموزشی

چند نکته برای یادگیری زبان

زمانی که در مدرسه بودم، 3 زبان مختلف را مطالعه کردم تا جایی که می توانستم در 2 تای آنها مکالمه داشته باشم. صادقانه بگویم، من هرگز فرانسوی نگرفتم.

وقتی مدرسه را ترک کردم، دلیلی برای استفاده از آن زبان ها نداشتم. مهارت های زبانی من پایین آمد تا اینکه فقط یادم آمد چگونه خودم را معرفی کنم و چگونه یک آبجو سفارش دهم. این برای مدتی در سفرهایم به خوبی به من خدمت کرد.

نقطه عطف زمانی بود که ماشین کرایه‌ای من در حومه وحشی پلوپونز یونان خراب شد. پس از یک دوره تقلید، اشاره کردن، و در نهایت ترسیم نقشه های ناهموار، به هتل برگشتم.

آن شب، چندین بار از «μια μπύρα παρακαλώ» (لطفاً یک آبجو) استفاده کردم، و در میان ناامیدی عهد کردم که مهارت های زبانی ام را پاک کنم.

اگر شما نیز تصمیم گرفته اید که مهارت های زبانی خود را بهبود ببخشید، توصیه هایی می خواهید. خوب، دیگر نگاه نکنید!

من 30 نکته از بهترین نکات را از متخصصان زبان و چند زبانه جمع آوری کرده ام تا به شما کمک کند زبان بعدی خود را تا حد امکان سریع و آسان یاد بگیرید.

چرا زبان ها اینقدر سخت هستند؟

همیشه به ما گفته می شود که یادگیری زبان در کودکی بسیار آسان تر از یادگیری در بزرگسالی است. و در حالی که این بیشتر درست است، لازم نیست شما را از یادگیری یک زبان جدید باز دارد.

تفاوت عمده بین مغز کودک و مغز بزرگسال در میزان اطلاعاتی است که ما می توانیم جذب کنیم. بچه ها اسفنج هستند.

اگر فرزندان خود را دارید، احتمالاً اولین کلمه نفرین آنها را به خاطر خواهید آورد. احتمالاً یک بار در یک لحظه نا امیدی گفتید، اما مغز کوچک اسفنجی آنها آن را مکید و دوباره تف کرد.

مغز آنها دقیقاً اینگونه کار می کند. مغز کودکان برای یادگیری چیزهای جدید به خصوص زبان طراحی شده است.

مغز در دوران کودکی دوره‌هایی از سازمان‌دهی مجدد را پشت سر می‌گذارد، زمانی که مهارت‌های جدید در شبکه‌های عصبی ما جابجا می‌شوند.

برای مثال، در شش ماهگی، مغز از تلاش برای تشخیص کلماتی که زبان مادری ما نیستند، دست می کشد. این به ما کمک می کند تا نویز و صدای پس زمینه را فیلتر کنیم.

کودکان این دوره های سازماندهی مجدد را تا اواخر نوجوانی خود طی می کنند. با این حال، پنجره اصلی برای یادگیری گرامر از پیش دبستانی تا حدود 6 سالگی است. خوشبختانه، پنجره واژگان هرگز به طور کامل بسته نمی شود.

ما در بزرگسالی نمی توانیم نحوه عملکرد مغز خود را تغییر دهیم. ما نمی‌توانیم مغزمان را جذب‌تر کنیم. اما ما می‌توانیم با برخی دیگر از موانعی که ما را از یادگیری زبان جدید بازمی‌دارند، مبارزه کنیم.

انگیزه

این بزرگترین مانع برای یادگیری زبان است. همه ما زندگی های فوق العاده شلوغی داریم و یادگیری زبان به راحتی می تواند از بین برود.

گاهی اوقات ما نیاز به یک لگد در شلوار داریم تا ما را به یادگیری وادار کند. برای من، در مناطق روستایی یونان سرگردان بود. برای دیگران، این تمایل به سفر یا یک شریک چند زبانه است.

اگر می خواهید در یادگیری زبان خود موفق شوید، باید انگیزه خود را پیدا کنید. اگر انگیزه درونی ندارید، به دنبال راه هایی باشید که به خودتان انگیزه بیرونی بدهید.

تلفظ

برخی از زبان ها تقریباً شبیه یکدیگر هستند. برای مثال اسپانیایی و ایتالیایی صداها و تلفظ های مشابهی دارند.

این به این دلیل است که آنها از یک شاخه زبانی هستند. آنها یک زبان ریشه مشترک، لاتین دارند.

اگر می خواهید کمی عمیق تر به نحوه ارتباط زبان ها بپردازید، این ویدیو عالی است. این بررسی می کند که مردم چگونه روابط بین زبان ها را کشف کردند.

یادگیری زبانی شبیه به زبان مادری شما می تواند این روند را بسیار آسان تر کند. در مقابل، وقتی به یک شاخه زبانی متفاوت می پرید، همه چیز می تواند مشکل ساز شود.

پیچاندن سر (و زبان) در اطراف تلفظ های مختلف دشوار است.

شما به یک کلمه خیره خواهید شد و غریزه شما این خواهد بود که حروف را مانند همیشه تشکیل دهید. به نوعی، یادگیری یک زبان جدید به همان اندازه که باعث شکستن عادت ها می شود، به شکل گیری آنها نیز کمک می کند.

ترس

ترس یکی از بزرگترین دلایلی است که یادگیری زبان در بزرگسالی بسیار دشوارتر از یادگیری در دوران کودکی است.

کودکان از اشتباه کردن نمی ترسند. آنها به اشتباهات گرامری یا لغزش های زبان معطل نمی شوند.

آنها فقط از آنچه می دانند استفاده می کنند. اگر خجالتی هستید، یادگیری یک زبان جدید می تواند سخت باشد.

این به این دلیل است که شما باید با بومیان صحبت کنید، اشتباه کنید و از آنها درس بگیرید. به عنوان یک قانون کلی، بزرگسالان باید در تلاش و شکست بهتر عمل کنند.

جایی در طول مسیر، مقداری از انعطاف خود را از دست می دهیم. ما بیشتر از اینکه یک مهارت یا استعداد را بهبود بخشیم، به درک مردم از ما اهمیت می دهیم.

اگر در مورد یادگیری زبان جدی هستید، باید مقداری از آن انعطاف پذیری از دست رفته را ایجاد کنید. شما باید اشتباه کنید و از آنها درس بگیرید به جای اینکه توسط آنها شکست بخورید.

اسپرینت یا ماراتن؟

یادگیری همیشه یک ماراتن است. فرقی نمی کند که در حال یادگیری زبان، ابزار، حساب دیفرانسیل و انتگرال یا تاریخ هستید. برای یادگیری طولانی مدت به تلاش مداوم نیاز دارید.

Cramming از این جهت کار می کند که می تواند به شما کمک کند تا از طریق یک آزمون یا امتحان خراش دهید. با این حال، انباشته کردن مغز شما را بیش از حد بار می آورد. اطلاعات برای چند ساعت باقی می ماند، اما این دانش مانند شن و ماسه در غربال از مغز شما بیرون می ریزد.

من به شما قول 30 نکته را دادم که به شما کمک می کند زبان را سریع و آسان یاد بگیرید. من قول تغییر یک شبه را ندادم.

نکات این مقاله به شما کمک می کند تا سرعت یادگیری خود را افزایش دهید. با این حال، شما باید با مطالعات خود سازگار باشید.

کم و اغلب بهترین راه برای یادگیری است. 15 دقیقه در روز بهتر از 2 ساعت یک بار در هفته است. با فاصله گذاری بین یادگیری خود در کل هفته، تکرار بیشتری خواهید داشت، که به یادگیری در حافظه شما کمک می کند.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا